هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

واژه نامه هلیا جونم

قند عسلم ، سلام سلام به روی ماهت  امروز اومدم تا یه سری از گلمه هایی که میگی رو واسه ت بنویسم .البته بگم هر چیزی که بهت میگیم که تکرار کنی چنتا حرف ازش برمیداری و به هم میچسبونی و میگی که همین قدر هم کافیه واسه اینکه  من و بابایی بخوریمت و اینم سری اول لغاتت: نازی: نا بعضی وقتا هم نانا دماغ: دَبّاخ خاله : خا محمد امین : مَمَد آبجی فاطمه (دختر دایی): اَب آب: آب نای نای:اشاره میکنی به سی دی و میگی نای نای بغل : بَبَل تلفن: اَلو وقتی هوس بیرون رفتن میکنی: دَدَر نماز: نَما وقتی بهت ...
27 بهمن 1393

هلیا نفس یک ساله شد

سلام نفس مامان ، عزیز دلم الهی قربونت برم تولدت مبارک گلم ، ایشاا... 120 ساله شی قند عسلم (الهی قربونت برم من این مطلب رو 8 بهمن واسه ت نوشته بودم ولی تووی ورد ذخیره کردم و الآن فرصت کردم واسه ت بذارم ) الآن چند روزه دارم با خودم کلنجار میرم که باورم بشه یک ساله  کنارمی ، یک ساله با نفست زنده م ، ولی اصلا نمیتونم باور کنم یک سالی که پر بود از روزای شاد و خوش ، روزایی که واسه اغو اغو کردنت بال در می اوردم و با اشک هایی که میریختی آب میشدم . روزی  که واسه اولین بار سینه خیز رفتی رو هیچ وقت فراموش نمیکنم و روزی که کلا سینه خیز رفتن رو گذاشتی کنار و در کمال ناباوری کل خونه رو چهار دست و پا رفتی . یادم میاد او...
13 بهمن 1393
1